اگر دروغ رنگ داشت...

ساخت وبلاگ
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود. زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد یک غول بزرگ پدیدار شد.زن پرسید: حالا می تونم سه آرزو بکنم؟ غول جواب داد: نخیر! زمانه عوض شده است و بیشتر از یک آرزو اصلا راه نداره، حالا بگو آرزوت چیه؟ زن گفت: در این صورت من مایل اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : رویاها, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 11:34

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’ آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کن اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : گروه, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 28 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

سلام دوستان عزیز ...امیدوارم که حالتون خوب باشه ... تقریبا یک سال از عمر وبلاگ میگذره ،و تو این یک سال به نظر شما عملکرد من به عنوان ادمین وبلاگ چطور بوده ؟!  آیا تابحال از وضعیت و روال وبلاگ راضی بودین یا نه ؟! چرا ؟  دوست دارین بیشتر چه مطالبی تو وبلاگ کار بشه ؟!  اگه انتقاد و پیشنهادی هم دارین ،خوشحال میشم بگید ... تشکر ... اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : گذشت, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 30 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

خودمان را با بقیه مقایسه نکنیم ... یکی تو ۲۳ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو ۱۰ سال بعد به دنیا میاره، اون یکی ۲۹ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره یکی ۲۵ سالگی فارغ التحصیل می‌شه ولی ۵ سال بعدش کار پیدا می‌کنه، اون یکی ۲۹ سالگی مدرکشو می‌گیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا می‌کنه یکی ۳۰ سالگی رئیس شرکت می‌شه و در ۴۰ سالگی فوت می‌کنه، اون یکی ۴۵ سالگی رئیس شرکت می‌شه اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : مقایسه, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 27 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

با یکی از دوستانم وارد قهوه‌خانه‌‌ای کوچک شدیم و سفارش‌ دادیم... بسمت میزمان می‌رفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوه‌خانه شدند... و سفارش دادند:  پنج‌تا قهوه لطفا... دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا... سفارش‌شان را حساب کردند، و دوتا قهوه‌شان را برداشتند و رفتند... از دوستم پرسیدم: ماجرای این قهوه‌های مبادا چی بود؟ دوستم گفت: اگه کمی صبر کنی بزودی تا چند لحظه دیگه حقیقت رو می‌فهمی... آدم‌های دیگری و اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : قهوه,مبادا, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 28 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما  در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد .  در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوت اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : همسر,کرده, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 28 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

1-


2-


3-


فقط جواب آخری :)))


اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : جواب,باحال, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 27 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم #پیش_نماز مسجد حاج آقایی بود بنام #شیخ_هادی که امور مسجد را انجام میداد و معتمد محل بود ؛ یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم..  منتظر خالی شدن #دستشویی بودم که در این حین، در یکی از اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : ماجرای,نماز,بدون,وضوی,امام,جماعت, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 26 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

رفتم دستکش هام رو عوض کنم، نمیدونم تا برگردم چه بلایی سر خودش آورد که اینطوری گریه میکرد! پرسیدم آخه کجات درد میکنه کوچولو؟...بدون وقفه میگفت: «تقی.....تقی!» پرستار رو صدا زدم، ولی اونم نتونست متوجه بشه که این بچه چش شده ...بچه هم که ول کن نبود و دائم تقی تقی میکرد! گفتم تقی جان آروم باش! مرد که گریه نمیکنه!! پرستار گفت اسمش که تقی نیست آقای دکتر! تو پرونده اش نوشته رامتین! گفتم خب شاید تو خونه تق اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : خاطره,دکتر, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 31 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

1️⃣ ترس

همه ما می ترسیم؛ اما افراد موفق تفاوت شان در این است که به جای فکر کردن به ترس ها،به آنچه میخواهند تمرکز میکنند.


2️⃣ توجه به ارزیابی دیگران

اگر قرار باشد فقط نگاه مان به نظرات دیگران باشد در همان جایی که هستیم می مانیم. افراد موفق مشورت میکنند اما در تصمیم گیری قائل به خود هستند.

ادامه مطلب
اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : عامل,بازدارنده,مسیر,موفقیت, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 30 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

سلام دوستان عزیز ،امیدوارم حالتون خوبه باشه ...

خوشحال میشم نظرتونو در مورد عکس هایی که گرفتم بگین ...

ممنون ...

ادامه مطلب
اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 29 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : بخشندگی,کوروش,کبیر, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 14:14

دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد،  پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : معجون, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 14:14

مردی شبی را در خانه ای روستایی می گذراند...؛ پنجره های اتاق باز نمی شد . نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند .  با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید . صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...! " او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!!! " افک اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : افکار,انرژی, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 23 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 22:14

هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایین‌تر ازخانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته‌ بود نمی‌دانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رئیس من عاصم است اما کارمندان به اومی‌گویند عاصم جورابی! سر ساعت به رستوران رفتم. رئیس تا مرا دید گفت: چون جوان خوب و نجیب وسربه‌راهی هستی می‌ اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : عاصم,جورابی, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 23 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 22:14

زنان به طور متوسط در طول عمرشان 3 کیلو رژ می خورند. !!! – نپال تنها کشوری است که پرچمش مستطیل یا مربع نیست. – ادیسون از تاریکی وحشت داشته است. – کوکاکولا برای فروش بیشتر در چین یک عروسک طراحی کرده بود که صدای کوکا-کوکا می داد. اما همچنان این نوشابه در چین یکی از کمترین فروش ها را داشت چون در زبان چینی کوکاکولا به معنی “قورباغه را گاز بزن” است. – تعداد عروسک های باربی در ایتالیا ار کل مردم این کشور بیشتر است. – خمیازه بخشی از مراسمی است که پنگوئن نر در فصل جفتگیری برای جذب پنگوئن ماده اجرا می کند. – جنین در رحم مادر می تواند سکسکه کند. – مخترع آدامس یک فرمانده ارتش بود. – ویرجیناوولف کتابهایش اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : دانستنی,جالب, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 17:13

 اصل1  در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید  اصل2 دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود که قبل از آنکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید اصل3  پس از فارغ التحصیل شدن از درس برای استخدام، کسی به شما رقم فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید اصل4 اگر فکر می کنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چ اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : ذهنی,گیتس,برای,دستیابی,موفقیت, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 17:13

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده ا اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : نامه, نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 17:13